نشست نقد و بررسی کتاب "روانشناسی دین" نوشتهی دیوید وولف با ترجمهی محمد دهقانی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در چهارمین نشست نقد و بررسی کتاب روشن که روز گذشته (پنجشنبه) برگزار شد، مصطفی ملکیان کتاب "روانشناسی دین" را پیونددهندهی دانشهای روانشناختی و دانشهای دینپژوهانه دانست و گفت: مجموعهی دانشهایی که دربارهی دین به پژوهش میپردازند، دو دستهاند؛ یک دسته دینپژوهانی که با حقیقت و کذب ادیان کاری ندارند و دین را به عنوان پدیده درنظر میگیرند و دستهی دیگر، دینپژوهانی که مقصدشان، مشخص کردن حق و باطل بودن یک دین خاص است. روانشناسی دین با روانشناسی دینی متفاوت است؛ روانشناسی دین یک شاخه از علوم دینی است که در آن گفته میشود دین دربارهی روان آدمی چه میگوید.
او همچنین گفت: مجموعهی آنچه روانشناسان دین میگویند، پنج شاخه است و کتاب دیوید وولف به این پنج شاخه میپردازد. دستهی اول، مباحثی هستند که عوامل روانی مؤثر در پیدایش دین تاریخی را مطرح میکنند. دستهی دوم، عوامل روانی اقبال دین است؛ به عبارت دیگر، چه علل و عوامل درونی وجود دارد که التزام پیروی کردن از دین را ایجاد میکند.
این پژوهشگر در ادامه یادآور شد: دستهی سوم، عوامل روانی مؤثر در کیفیت دینداری را مشخص میکند. دیوید وولف تعریف پارسایی را به دینداری ترجیح میدهد و معتقد است گاهی بخشهایی از یک دین برای یک فرد مهم است و بخشهای دیگر آن مورد غفلت قرار میگیرد و در این خصوص، علل روانی در کیفیت دینداری وجود دارد. دستهی چهارم، آثار دینداری در روان آدمی و دستهی پنجم در رابطه با معیارهای دینداری است که به بحث دربارهی معیارهای روانشناسی برای تشخیص بیدینی و دینداری افراد میپردازد. هر بحثی که در روانشناسی دین مطرح است، به این پنج شاخه برمیگردد.
ملکیان از کتاب "روانشناسی دین" به عنوان کتابی جامع در حوزهی رواشناسی دین یاد کرد و گفت: روانشناسی دین به حق و باطل بودن ادیان کاری ندارد و فلسفهی دین و الهیات است که به صدق و کذب یک دین میپردازد. از این منظر، روانشناسی دین، شاخهای از شاخههای دینپژوهی است؛ اما جزو شاخههای روانشناسی نیز محسوب میشود.
او دربارهی اهمیت کتاب "روانشناسی دین" نیز گفت: این کتاب سه مزیت بزرگ دارد: جامعیتش بیش از کتابهای دیگر در این زمینه است. همچنین در نوسان روانشناسی نظری و تجربی است و بهطور تمام و کمال و فقط در زمینهی مباحث نظری و یا مباحث تجربی نیست؛ بلکه دائما میان این دو حوزه در حرکت است. انصاف چشمگیر وولف نیز در داوری دربارهی دین، از دیگر ویژگیهای کتاب است.
این نویسنده و پژوهشگر سپس به نقاط ضعف کتاب اشاره و عنوان کرد: فصلهای کتاب نظم مشخصی ندارند و موضوعات مورد بحث کتاب در سامانهی نظمبندی بدی قرار گرفته، حجم پردازش به مباحث متناسب با حجم پرداختهشده نیست، و وولف در بعضی مباحث بیشتر به ادیان غربی نگاه کرده و به جهاتی بیشتر دیدگاههایی را که در ادیان غربی مطرح است، در کتاب گفته است.
همچنین حسن هاشمی میناباد در سخنانی دربارهی ترجمهی محمد دهقانی از "روانشناسی دین" گفت: کتاب "روانشناسی دین" ترجمهای کامل از اثر مؤلف است و میتواند بهعنوان یک معیار علمی و ملموس و نظاممند محسوب شود تا دیگران بر اساس آن، کتابهای متعدد در حوزهی روانشناسی دین را بسنجند.
او افزود: کتاب "روانشناسی دین" کتاب درسی اغلب درسهای روانشناسی دین است و جزو منابع اصلی حوزهی دینپژوهی شمرده میشود.
هاشمی با اشاره به متن اصلی کتاب گفت: عبارتهای متن اصلی نسبت به بقیهی کتابهای روانشناسی پیچیده؛ اما از ایجازی شگرف برخوردار است.
گرچه عناصر لازم برای پیدایش روانشناسی نظام مند دین در قرن هجدهم فراهم بود ولی آثاری
که به صراحت در پی بکارگیری اصول روانشناختی در حوزه دین و دینداری برامد تا یک قرن بعد به ظهور نرسید .
عمده ترین عامل در پیدایش این رشته موفقیتهای بزرگی بود که علوم طبیعی در قرن هجدهم
بدست اورد و در نتیجه شور و شوق زیادی برای استفاده از این علوم در زندگیه روانی انسان به وجود امد.
مهمترین افراد شاخص این سنت عبارتند از :
گالتون. هال . استارباک. لوبا. کو. ویلیام جیمز و جیمز پرت
گالتون
نخستین مطالعات علمی در این زمینه را فرانسیس گالتون انجام داده است. این دانشمند
انگلیسی به رغم علایقی که او را از روانشناسی دور کرد بنیانگذار روانشناسی تفاوتهای فردی است. او
نخستین کسی بود که از روش آماری همبستگی استفاده کرد بی شک مهمترین پژوهش وی تحقیق در مورد
کارایی عینی دعا و نیایش است.
استنلی هال
او که در واقع بنیانگذار روانشناسی دین در آمریکا است در آغاز رشته ی الهیات را برگزید و سپس روانشناسی
را جایگزین ان کرد. او زمانی پیشنهاد کرده بود که برای منطبق کردن دین با نیازها و مقتضیات شخصی و
اجتماعی دنیای مدرن از روانشناسی به عنوان وسیله ای برای دین بهره گرفته شود.
ادوین استارباک
او نخستین کسی بود که در این زمینه کتابی با نام روانشناسی دین منتشر کرد و در آن نتایج تحقیق پنج ساله
ش را در مورد همزمانی بین بلوغ . اسکیزوفرنی و رویکرد به دی انتشار داد.گرچه بروز واقعیه زندگی معنوی قالبا
به طور متعارف در خلال سالهای رشد فیزیولوژیک و به ویژه بلوغ جنسی رخ میدهد اما استارباک تاکید دارد که
این دوران صرفا فرصت و موقع بیداری مذهبی است نه علت آن
ویلیام جیمز
او شناخته شده ترین روانشناس در گرایش توصیف به دین است . جیمز در آغاز کتاب انواع تجربه دینی که قطعا
یکی از بزرگترین آثار کلاسیک در زمینه روانشناسی دین است. بر ضد متریالیسم پزشکی به این معنا که
شناسایی هم بسته های روانی فیزیولوژیک پدیده دینی باعث عدم اعتبار آن میشود. اعلام موضع میکند و آن را
نمیپذیرد.
دین از حقایقی است که در عرصه های گوناگون انسانی حضور جدی دارد و دین پژوهی نیز متناظر با این عرصه ها شاخه های عدیده ای یافته
است. روانشناسی دین یکی از شاخه های مهم دین پژوهی است که با دین ورزی و دینداری ربط و نسبت وسیق دارد.
ادیان الهی و برخی از فلاسفه ی اخلاق دین را مقدم بر اخلاق دانسته و اخلاق را بر پایه ی دیانت استوار ساخته اند.
در حالیکه کانت تلاش نمود تا دین را بر پایه اخلاق استوار سازد و بنیاد دین را از الهیات به اخلاق و از عقاید به رفتار تغییر دهد.
با ارایه نظریات کانت دین از حوزه استدلال بیرون رفت و صرفا ازسنخ اخلاق به شمار امد.
بدین سان زمینه ی لازم برای جدایی دیانت از علم و نیز جدایی دین از رفتار مختلف اجتماعی فراهم شد.
در میان فیلسوفان نوکانتی ویندل باند ارزشها را اساسی ترین مسیله در فلسفه میدانست. وای هین گر معتقد است انچه برای
ما ارزشمند است در عالم واقع بی اهمیت است.
هوف دینگ درباره واقعیت نهایی تردید دارد اما آدمی را به تحقق بخشیدن ارزشها میخواند.
دیدگاه ملاصدرا درباره زبان دین را باید در دو بخش کلی بررسی کرد. نخست معنا شناسی گذاره های دینی. دوم روش
شناسی تفسیر گذاره های دینی.
بخش اول دربردارنده دو نوع بحث میباشد
1) مباحث مربوط به وجود شناسی
2)مباحث مربوط به معناشناسی
درباره این سایت